سیروس مقدم برای مازندرانی ها دیگر هنرمند ملی نیست ابزاری سیاسی است که در توهین به فرهنگ مازندرانی نقش بسزایی داشت، /سریال پایتخت، فرهنگ و زبان مردم دیار علویان را به سخره کشیده است ...
رسانه ملی در اقدامی غیر قابل توجیه وجهه ملی خود را مورد خدشه قرار داد و اینبار نیز با دست زدن به کاری بدون مطالعه، تحقیق و علم تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی مردمی مسلمان و ولایتمدار را آزرده کرد.
در پی سکوت و خویشتن داری مردم مازندران در خصوص تولیدات سیما که گهگداری مردم مازندران را مورد هجمه خود قرار می دهد متاسفانه بیش از پیش شاهد این قضیه هستیم که در تولیدات سیما فرهنگ غنی و زبان مردم دیار علویان مازندرانی های سربلند را به سخره کشید و هر بار نیز برخی از منتخبین و منتصبین استان به صورت سطحی از کنار این موضوع می گذرند. البته این بار معاون سیاسی و امنیتی استانداری مازندران، نماينده محترم ولي فقيه در استان مازندران، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران ، تعدادي از نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي، برخي ائمه جمعه و... به حرف آمدند و سکوت را شکستند،اما این روزها خواسته مردم چیز دیگری است، مردم مازندران می خواهند که مجمع نمایندگان استان، رییس رسانه ملی را بابت کوتاهی نظارتی به عذرخواهی وادارد.
مازندرانیها بابت این هتک حرمتها دل آزرده هستند و وقتی با پخش گزارشهای جانبدارانه در پایان قسمتهای آخر این سریال دستپخت صداوسیمای استان مازندران را مشاهده کردند بر میزان عصبانیت آنها افزوده شده است. البته این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که آقای مدیرکل آذری زبان است و شاید حساسیت زیادی نسبت به توهین به زبان مازندرانی ها ندارد و در مدت حضورش در راس صداوسیمای مازندران ضعف در برنامه سازیهای سیما این مسئله را بیش از پیش اثبات کرده است که در نگارشی نیز عنوان شده بود که نگاه شبکه استانی مازندران، استانی نیست...
در نوروز امسال سریال پایتخت نوشته محسن تنابنده و همکاران به کارگردانی سیروس مقدم را از شبکه یک سیما دنبال کردم، وارد مسایل فنی این مجموعه نمی شوم که آن نیز در جای خود حرفهای بسیاری را دارد که در حوصله مخاطبین این مقال نمی باشد، در این سریال که کوچ کشی خانواده ای مازندرانی به اصطلاح عشق تهران به پایتخت را نشان می دهد شاهد هتک حرمت به فرهنگ غنی خانواده های مازندرانی ها هستیم که رگه هایی از عقب مانده گی افراد این خانواده از جامعه با بزرگنمایی به تصویر کشیده شده است که با توجه به فرهنگ غنی و پیشینه دارای ارزشی که از تاریخ مازندران این دیار علویان در جهان اسلام مورد صحبت است نوعی ضد فرهنگ را می بینیم.
متاسفانه صداوسیمای مرکز مازندران سخت در تلاش است که با ترتیب دادن گزارشهایی سفارشی در جهت تثبیت جایگاه مدیریتی مدیر خود این مسایل را عادی جلوه دهد اما مردم مازندران این موضوع را برنمی تابند و خواستار پیگیری قانونی هستند.
در این سریال همه تلاشها شده است که مازندرانی ها را انسانهایی دارای فاصله با زندگی شهرنشینی معرفی کند و با شخصیت پردازی در قالب شخصیت بابا پنجعلی و تکرار کلماتی مانند اره (بلی فارسی)، نهارنخوردمه... و اغراق در شخصیت ارسطو و تکرار کلمات در پشت سر هم به گونه ای فضا ترسیم شده است که مخاطب را به سمتی ببرد که باید با تکرار مکررات این واژه ها خنده ای به بیان مضحک علیرضا خمسه (لهجه مازندرانی) داشته باشند. اما آنچه مورد نظر است اینکه مازندرانی ها را مردمانی پرخور، شکم پرست و به دور از دغدغه های جامعه و صرفا به فکر خوردن معرفی کنند. که در اغلب صحنه ها این تکرار و برجسته سازی دیده می شود.
مازندرانیها را علاقه مند به رشوه دادن معرفی می کند و در مقابل شخصیت تهرانی از اینکار دوری می کند، با اغراق در شخصیت ارسطو وی را فردی دروغگو نشان می دهد و تعصبش به زبانش را برجسته کرده و این دو را در کنار هم بیشتر برجسته می سازد.
بابک شمس ناتری
در قسمتهای اولیه سریال می بینیم همراه بردن گوسفند در وسایل زندگی این خانواده به تهران به تصویر کشیده می شود و نمی توان توجیه ای را قبول کرد و آیا واقعا یک مازندرانی در زندگی امروزی حاضر است که برای عزیمت به تهران دام همراه خود ببرد، آیا غیر از این است که با برجسته کردن حضور دام در بین وسایل و اساس منزل به گونه ای فرهنگ مازنی ها نشانه گرفته شده است؟ اینگونه وانمود شده است که در زندگی مازنی ها نوعی هرج و مرج به دور از ساختارهای اجتماعی روز شهرنشینی است.
در قسمت دوم این سریال جایی که پیامک به گوشی ارسطو می رسد می گوید که مسیج آمده است و فرزند مازندرانی از پدر و مادر خود می پرسد که مسیج چیست و پدر و مادر بچه نیز جوابی ندارند و جالب است که نقی عنوان می کند که من چه می دانم مسيج چیست؟ این در حالی است که خیلی از روستاهای مازندران دارای شبکه تلفنهای سیمکارتی است و در شهرها و روستاهای مازندران مانند شهرهای دیگر سیمکارتهای با قیمت 5 هزارتومان به فروش می رسد.
البته مطمئنا کارگردان از سواد جغرافیایی و تاریخی خوبی برخوردار نیست، کم سوادی ایشان در حدی است که هنوز نمی داند گلستان سالهاست استان شده و علی آباد کتول در مازندران نیست و این را به حساب این می گذاریم که به خاطر دغدغه های برنامه سازی وقت مطالعه ندارند و این یعنی آفت برنامه سازی، البته سوتی های بزرگ اینچنینی بسیار زیاد است که عنوان شد اگر در خصوص مسایل فنی بر نقد باشد این سریال نباید به این زودی و بی زحمت مجوز پخش از رسانه ملی می گرفت، هر چند سریال های مشابه زیادی در زمان آقای ضرغامی با متد آب بندی مجوز گرفته و پخش شده اند.
در هنگامی که شخصیتها وارد محوطه خانه قهرمان بچه محل مازندرانی خود می شوند، شروع به ایجاد حرکاتی و رفتارهایی می کنند که دور از شان یک مازندرانی است انگار که در مازندران ساختمان شیک، فانتزی با محوطه آنچنانی وجود ندارد و نکنه جالب این است که اگر یک پایتخت نشین به مازندران بیاید شاید از وسعت حیاط و بناها و ویلاها متعجب شود ولی برای یک مازندرانی جای تعجب ندارد... دراین مجموعه حتی یک مازندرانی دیگر را نیز به عنوان سرایدار معرفی می کند و این چند سالی است که پس از رفتن مرحوم کردان از صداوسیما روز به روز بیشتر می شود و مازندرانی ها در خانه های تهرانی ها یا سرایدارند یا ... که البته کار برای مازندرانی عار نیست اما ایجاد فضای ضد مازندرانی مطمئنا به واسطه حضور مازندرانی ها در راس امور مدیریتی کشور است که عده ای را آزرده کرده و طاقت چنین پیشرفتی را ندارند.
به نظر می رسد این تولیدات که در زمان آقای ضرغامی روز به روز نیز بیشتر می شود و از استان اصفهان سروصدایش بیشتر شده و به مازندران رسیده است نوعی نگاهی سیاسی باشد که در راستای تضعیف چهره های برجسته سیاسی، ملی، علمی و فرهنگی مازنی است که در این چند ساله منشا خدمات ارزشمندی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند و شاید در آن زمان که رسانه ملی با مدیریت دکتر لاریجانی و حضور موثر زنده یاد کردان اداره می شد عده ای در این رسانه منتظر فرصتی برای ضربه زدن به فرهنگ مازندرانی بودند و در این دوران مدیریتی به واسطه عدم نظارت صحیح شرایط برایشان مهیا شد.
جالب است که وقتی خانواده وارد خانه سرایداری قهرمان می شوند زن مازندرانی را به تصویر می کشد که در مایکروفر دنبال وسیله می گردد یعنی واقعا یک زن مازندرانی که در این مجموعه اشاره می شود که دانشجو هم هست فرق این دستگاه با کمد یا کابینت را نمی داند؟ زن میزبان ماسک آرایشی بر صورت دارد و مهمان کار آشپزخانه را انجام می دهد، نه این با فرهنگ مازندرانی ها سازگاری ندارد، مازندرانی ها میهمان نوازند و بزک و دوزکی که در جاهای دیگر کشور بیشتر به چشم می آید برایشان به اندازه شانیت، عفاف و منزلت خانواده اهمیت ندارد.
به نظر نگارنده که چیدمان اتفاقاتی اینچنین در برهه ای از زمان که مسوولیت های مختلفی در کشور بر دوش فرزندان شایسته مازندران است و در پیکارهای مختلف ورزشی، عرصه های فرهنگی و هنری و علمی فرزندان این دیار سر سبز خوش می درخشند منطقی نیست و شایسته است نمایندگان مردم شهرهای مازندران که بر اساس قانون اساسی نماینده سراسر کشور محسوب می شوند پیگیری قانونی کنند و از رییس صداوسیما و مدیران شبکه یک سیما بابت این توهین ها جواب بخواهند.
در این سریال حتی یک مازندرانی موفق در تهران را نمی بینیم، مازندرانی اول که در تهران زندگی می کند(قهرمان) سرایدار است و به بزهکاری پسر صاحب ساختمان کمک می کند، مازندرانی دوم(صمد) با زنش سازگاری ندارد و در آستانه طلاق قرار گرفته اند، مازندرانی سوم (گلرخ) مدتهاست که با خانواده نقی به هرجایی می رود و بارها با ارسطو به جاهای مختلف سرک می کشد و حتی در جواب مامور پلیس می گوید که ما نامزد هستیم و به دروغ ذهن پلیس را تیره می کند، انگار دختران دانشجوی مازندرانی در تهران و دیگر شهرهای کشور صاحب ندارند و هرکاری که دوست دارند انجام می دهند.
زن مازندرانی مورد توهین قرار می گیرد و زن پایتخت نشین او را به فساد اخلاقی متهم می کند و حتی رو به نقی می گوید که تو پول گرفته ای تا این حرفها را بزنی و از زنت دفاع کنی...
نمایندگان محترم مازندران در مجلس خبرگان این بار وظیفه ای خطیر بر دوش دارند...ما مردم دیار علویان هستیم و به راحتی ما را مضحکه خاص و عام می کنند تا شاید با خنده به فرهنگ ما مقداری بر تبلیغات بازرگانی خود بیافزایند منکر زحمات و تلاش صداوسیما برای برنامه سازی برای ایام نوروز نیستیم و عوامل این سریال نیز مطمئنا تلاشهای زیادی داشتند اما ما مازندرانی هستیم و اینگونه توهین ها را بر نمی تابیم.
از نمایندگان خبرگان رهبری انتظار می رود که با پیگیری های مجدانه از رییس رسانه به اصطلاح ملی بخواهند که جواب قانع کننده ای به مردم مازندران بدهد. نمی خواهیم همه موارد این سریال را با عینک بدبینی بنگریم ولی باز هم هر چه مثبت می اندیشیم می بینیم که مگر در جامعه امروزی که در دور افتاده ترین روستاهای مازندران امکانات زندگی به روز است و علیرغم محرومیت مردم در برخی نقاط اینچنین بی خیالی و بی تفاوتی در مازندرانی ها وجود ندارد که ماشین خود را بیمه نکنند و حتی ماشین بیمه نشده آنها از نظر فنی مشکل داشته باشد و زن و خانواده همولایتی خود را بدون بیمه به این سو و آن سو ببرند...
رسانه به اصطلاح ملی با سریال پایتخت حرف آخر را اول زد، فضای ضد مازندرانی که عده ای در کشور برای آن تلاش می کنند با دستان مدیران سیما عملیاتی و اجرایی شد و مطمئنا فرزندان مازندرانی ها از فردا در کلاسهای درس خود در پایتخت باید جوابگوی توهین های اغراق شده رسانه ملی باشند.
سیروس مقدم برای مازندرانی ها دیگر هنرمند ملی نیست ابزاری سیاسی است که در توهین به فرهنگ مازندرانی نقش بسزایی داشت، امیدواریم که استاندار محترم، معاون معزز سیاسی و امنیتی استانداری که واکنش علمی و فرهنگی خوبی نیز داشتند، نماینده محترم ولی فقیه در مازندران، ائمه جمعه و جماعات، رسانهای مجازی و مکتوب مازنی، مجمع نمایندگان مازندران و نمایندگان ارزشمند خبرگان رهبری در اینخصوص برای احقاق حق مردم ولایتمدار و تاریخ ساز مازندران تلاش کنند.
بابک شمس ناتری
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();